شیخـــــی به زنـــــــی فاحــــــشه گفتـــــا مســــــتی
هــــــر لحظـــــــه بـــــه دام دگـــــــری پـــــابســــــــتی
گفـــــت شیخـــــا هـــــر آنچــــــــه گـــــویی هســــتم
آیـــــا تـــــــو چنـــــــــان کــــه می نمــــایی هســـتی
به یاد داشته باش،
هر وقت دلتنگ شدی؛
به آسمان نگاه کن...
کسی هست که ♥عاشقانه♥
تو را می نگرد...
چوپانی مشغول چراندن گله گوسفندان خود در یك مرغزار دورافتاده بود. ناگهان سروكله ی یك اتومبیل جدید كروكی از میان گرد و غبار جاده های خاكی پیدا شد. رانندۀ آن اتومبیل كه یك مرد جوان با لباس Brioni ، كفشهای Gucci ، عینك Ray-Ban و كراوات YSL بود، سرش را از پنجره اتومبیل بیرون آورد و پرسید: اگر من به تو بگویم كه دقیقا چند راس گوسفند داری، یكی از آنها را به من خواهی داد؟
چوپان نگاهی به جوان تازه به دوران رسیده و نگاهی به رمه اش كه به آرامی در حال چریدن بود، انداخت و با وقار خاصی جواب مثبت داد.
جوان، ماشین خود را در گوشه ای پارك كرد و كامپیوتر Notebook خود را به سرعت از ماشین بیرون آورد، آن را به یك تلفن راه دور وصل كرد، وارد صفحه ی NASA روی اینترنت، جایی كه میتوانست سیستم جستجوی ماهواره ای( GPS ) را فعال كند، شد. منطقۀ چراگاه را مشخص كرد، یك بانك اطلاعاتی با 60 صفحۀ كاربرگ Excel را به وجود آورد و فرمول پیچیدۀ عملیاتی را وارد كامپیوتر كرد.
بالاخره 150 صفحه ی اطلاعات خروجی سیستم را توسط یك چاپگر مینیاتوری همراهش چاپ كرد و آنگاه در حالی كه آنها را به چوپان میداد، گفت: شما در اینجا دقیقا 1586 گوسفند داری.
چوپان گفت: درست است. حالا همینطور كه قبلا توافق كردیم، میتوانی یكی از گوسفندها را ببری.
آنگاه به نظاره ی مرد جوان كه مشغول انتخاب كردن و قرار دادن آن گوسفند در داخل اتومبیلش بود، پرداخت. وقتی كار انتخاب آن مرد تمام شد، چوپان رو به او كرد و گفت: اگر من دقیقا به تو بگویم كه چه كاره هستی، گوسفند مرا پس خواهی داد؟ مرد جوان پاسخ داد: آری، چرا كه نه!
چوپان گفت: تو یك مشاور هستی.
مرد جوان گفت: راست میگویی، اما به من بگو كه این را از كجا حدس زدی؟
چوپان پاسخ داد: كار ساده ای است. بدون اینكه كسی از تو خواسته باشد، به اینجا آمدی. برای پاسخ دادن به سوالی كه خود من جواب آن را از قبل میدانستم، مزد خواستی. مضافا، اینكه هیچ چیز راجع به كسب و كار من نمیدانی، چون به جای گوسفند، سگ گله را برداشتی.
خودمان را با جمله
«تا قسمت چه باشد»
گول نزنیم...
قسمت، اراده من و توست...
♥یه دختر میتونه
بهترین دوست باشه...
میتونه
بدترین دشمن باشه...
یا حتی
کابوس شبانه باشه...
همه اینا بستگی داره چه جوری باهاش برخورد کنی...♥
با کسی که خره بحث نکن
سوارش شو،
پیتیکو پیتیکو کن!!!
والــــــــــــــــا!!!
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
آرنولد شوارتزینکر خیلی سعی کرد،
سایر حروف الفبا رو هم تو اسم و فامیلیش جا بده،
اما ثبت احوال بهش اجازه نداد!!!
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
رابطه ها شدن «سلف سرویس»...
آدما میخوان از هر آدمی،
یه کم تو بشقابشون باشه!!!
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
یه پسر خوب...
.
.
.
.
.
پسر بدیه که هنوز لو نرفته!!!
.: Weblog Themes By Pichak :.